علوم شرعی وعصری؛ انگیزه های تقابل وضرورت تعامل
چکیده:
نوشتهی حاضر به بررسی تقابل میان علوم شرعی و علوم عصری در جوامع اسلامی معاصر میپردازد. این کممهری نه تنها ریشه در تاریخ و دورانِ استعمار دارد؛ بلکه پیامدهایی در ابعاد مختلف تمدنی و فکری به همراه داشته است. در این تحقیق، با استفاده از روش تحلیلی-تاریخی و مطالعهی تطبیقی، سعی شده است به این سوال پاس...

اطلاعات مقاله
علوم شرعی وعصری؛ انگیزه های تقابل وضرورت تعامل
نوشتهی حاضر به بررسی تقابل میان علوم شرعی و علوم عصری در جوامع اسلامی معاصر میپردازد. این کممهری نه تنها ریشه در تاریخ و دورانِ استعمار دارد؛ بلکه پیامدهایی در ابعاد مختلف تمدنی و فکری به همراه داشته است. در این تحقیق، با استفاده از روش تحلیلی-تاریخی و مطالعهی تطبیقی، سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که چرا و چگونه علوم در جهان اسلام از دروازهی مخاصمت داخل شدهاند و چه راهکارهایی برای ایجاد تعامل میان این علوم وجود دارد. دادهها از طریق تحلیل مفهومی و مقایسهای بررسی شده و منابعی که مطالعه شدهاند، شامل متون کلاسیک و دیدگاههای معاصر پارهای از علمای مسلمان است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در دوران شکوفایی تمدن اسلامی، هیچگونه تقابل یا گسستی میان علوم شرعی و طبیعی وجود نداشت و علم بهعنوان مقولهای توحیدی و یکپارچه در بستر معرفت اسلامی در نظر گرفته میشد. این انسجامِ معرفتی از طریق نهادهایی مانند مدارس نظامیه، بیتالحکمه، رصدخانهها و.. تقویت میشد. اما با ورود مدلهای سکولارِ غربی در دوران استعمار، ساختار معرفتی مسلمانان دچار انشعاب شد. نتیجهگیری پژوهش این است که برای احیای تمدن اسلامی، باید ارتباط عقلانی، معرفتی و نهادی میان علوم شرعی و علوم عصری بازسازی شود. پیشنهاد پژوهش این است که به سوی یک نظام آموزشی هماهنگ حرکت کرده و فلسفهی علم از منظر اسلامی بازتعریف گردد، همچنین باید گفتوگوی میانعلمی در راستای مقاصد شریعت و سنت علمی تمدن اسلامی تقویت شود.