جستجو

حکم تعدد زوجات، فلسفه وحکمت آن در پرتو شریعت و قانون

حکم تعدد زوجات، فلسفه وحکمت آن در پرتو شریعت و قانون

ماستری

محصل: غلام محی الدین

استاد رهنما: پوهاند دکتور محمد اسماعیل لبیب بلخی

دیپارتمنت: دیپارتمنت فقه و قانون

پوهنځی: پوهنځی شرعیات

شماره: 152

سال دفاع: 2018

چکیده

 واضح وروشن است که سبب تنظیم ومقررشدن احکام اسلامی گسترش عدالت ودوری ازظلم وستم است. البته مراعات عدالت درموضوعاتی ضروری است که تحت قدرت وتوان انسان باشد مانندبرابری درخانه نشیمن، لباس وغیره امادرچیزهای که درقدرت وتوان انسان نمی باشد مانند میل، وآرزوی قلبی انسان  مکلف نیست که عدالت را درآنهامراعات نمایدزیرابه توان وی نمی باشد.

بلی ، اصل درسعادت وشایستگی زنده گی فامیل، آنست که هرمردیک زن وهمسرداشته باشد واین نهایت مرتبه سعادت ونیک بختی است که نوع انسان به آن تربیه وآموزش داده شود وبرآن قناعت کند وعادت گیرند.

البته نظام اسلام نظامی فطری است که همیشه منظورش پاکی اجتماعی ازنابسامانی های مادی ومعنوی است درین صورت برای انسان اجازه نمیدهد که روی هدف مادی بچرخد ومکارم اخلاقی را نادیده واجتماع را به هرنوع فساد مادی وروحی آلوده سازد اما رواشدن چندهمسر به نهایت تحت شرایط وحالات بسیار سخت است واین رخصت برای کسانیکه به آن سخت نیازدارند داده شده است.

 به شرطیکه دررعایت وحفظ عدالت وناروابودن  جور وستم اعتماد کامل داشته باشند. زیراوقتی انسان حال کسانی را که دارای چند همسرمی باشند ملاحظه می نماید که چقدر به زندگی تلخ وناآرام گرفتاراند به این باورمی شود که خانه مردی که درآن دو زن یابیشتر می باشد، غالباً حال درست ونظم صحیح ندارد وبه غیرازجنگ، درگیری وخصومت دیگرچیزی مشاهده نمی شود.

بدون شک ثابت می شود که هرکدام از زنها بچه های خودرا به دشمنی وعداوت بابرادران مادردیگرش ترغیب می نمایند.وشوهر را باعث می سازد که به اولاد زنهای دیگرش توجه نداشته باشد وغالباً شوهر از زنی که بیشتر دوست دارد اطاعت نموده فساددرتمام فامیلش حکم فرمامیشود، بلکه بسا اوقات به دزدی ،دروغ،زنا وخونریزی قومی منجرمیگردد.

ولی بعضی مشکلات وضرورت های برای برخی ازمردان وفامیل ها پیدامیشود که به واسطه آنها به این امررخصت اقدام نمایند. مثلاً :

1-مردبازنی ازدواج کرده که اولاد نمی آرد، وعلاقه دارد که صاحب فرزند شود وبه مصلحت وخیرهردوآنست که همسردیگری بگیرد وهمسراولی اش نیزبه خانه اش باقی باشد واورا بیچاره وسرگردان نسازد خصوصاً درصورتیکه صاحب جاه وثروت باشد.

2-همسرش به سن نازائیدن ویأس رسیده ومردنیازمندفرزند است ومیتواند تأمین نفقه زیاده ازیک زن واولادش را بنماید ودرتربیه شان موفق باشد.

3- مرد دارای طبیعت ومزاج خاص است که درپاکدامنی اش یک زن کافی نیست واورا محتاج زنهای دیگری می سازد ولی میل وطبیعت همسرش به خلاف اوست ویاهمسرش به خونریزی ایام زیادی مبتلا است درین صورت مرد برسردو راهی قراردارد یاهمسردیگری میگیرد ویا به زنا وفحشاء اقدام نموده دین ومال وتندرستی، آبرو وعزت اش را به بادفنامیدهد واضح است که طریق دوم برهمسرش به مراتب ازآوردن همسردیگری بامراعات عدالت بدترومضرتراست ودراجتماعات بشری مشاهده میشود که آرزوی جنسی مرد تاسن هفتاد بلکه بالاترازآن دوام دارد.ودرزن ازسن پنجاه این آرزو خاموش میشود ودراین میان بیست سال آرزوی مردمتوقف میگردد درحالیکه عمران زمین وآبادی آن برافزایش  نسل انسان ارتباط مبرم وقطعی دارد. دربسیاری ازجمعیت های زمان گذشته وحاضر حالت های واقعی است که بیانگرافزایش تعدادزنهای صالح الازدواج برمردان صالح الازدواج میباشد. وبلندترین این بیشتری دربعضی مجتمعات وتوده های بشر بنابه ملاجظه تاریخ ازیک برچهار تجاوزنکرده است  وبطورهمیشه به همین حدود می چرخد درین صورت این مشکل را چه طورمعالجه نماییم؟ خصوصاً درجمعیت های که جهادومبارزه درآن مشروع شده واجرای آن تاحدی ممکن توسط مردان صورت میگیرد.برای معالجه این مشکل سه راه درپیش داریم.

1-هرمرد یک زن را که آماده ازدواج است به نکاح گیرد. بعضی زنهای بی همسر که باقی می مانند زنده گی خودرا طوری بگذرانند که مرد را نشناسند.

2-هرمردیک زن را به نکاح شرعی میگیرد بعضی بازن های دیگر بطورنامشروع رابطه برقرارمی سازد که هرمرد دوست خصوصی ونامشروع خودرا می شناسد.

3-همه مردان یابعضی شان زیاده ازیک زن بگیرند واین زن  شریف وپاک دامن شوهرخودرا به طورواضح وآشکار بدون رابطه نامشروع ودوستی پنهانی می شناسد.

4-طریق اول امری است مخالف فطر ت وطبیعت که مردرا در زنده گی خویش نشناسد ونظری سطحی بعضی که میگویند زن هرگاه به کسب وعمل مصروف شود خواهشات جنسی خودرا فراموش میکند این حقیقت را دفع نه میکند، بلکه موضوع ازاین عمیق تراست اگرزن هرکاروکسب را بنماید اورا ازنیازمندی فطری اش بی نیازنمی سازد چنانچه مرد هرکاری را انجام دهد برایش کافی نیست ومی کوشد که همدم ومونس برای خود بیابد، زن دراین موضوع فطری مانند مرداست زیرا هردویک نفس واحدی دارند .طریق دوم :مخالف روح پاک اسلام وضدکرامت انسانی وبشری است .

 طریق سوم : راهی است که اسلام اورا اختیارنموده است اختیاری که عزیمت وقانون اصلی به شمار نمی آید بلکه اختیاری، ضروری ورخصت است مقید به قیود عادلانه اختیاری است که این مشکل اجتماعی را بادرنظرداشت به کاربردن عدالت وبارعایت خصلت پاک وشایسته مجتمع نظیف بشری به نحو علاج نماید که اورا ازفحشاء وآلوده گی های نامشروع جنسی نگهدارد وبه مقام عالی انسانیت برساند واین طریق حکیمانه عبارت ازمباح ساختن تعددزوجات است باشروط وحدودمقرره آن، اسلام مخترع ومبتکر تعددزوجات نیست واضح وروشن است که اسلام پیداکننده ومخترع تعدد وبیش از یک زن داشته نمی باشد ، بلکه فقط آن را محدود به میزان نموده که ضرورت اجتماعی را دفع می نماید وبه تعددزنان امربی جای صادرنکرده بلکه تعدد را باقیود وشرایط روا ساخته است که عدالت را حفظ وواقعیت های تاریخی را جواب ده باشد امام ترمذی رحمه الله درصحیح خویش بااسناد خود روایت می کند که غیلان بن سلمة ثقفی رضی الله عنه مسلمان شد وده زن داشت رسول کریم صلی الله علیه وسلم برایش فرمود (اخترمنهن اربعاً)[1] یعنی اززنها چهار تا رابرای خود برگزین. امام ابن ماجه رحمة الله علیه ازقیس بن الحارث رضی الله عنه روایت میکند 

  وقتی به اسلام مشرف شدم هشت زن داشتم واین موضوع را به خدمت پیغمبرصلی الله علیه وسلم عرض نمودم فرمود (اخترمنهن اربعاً)[2] ازین ها چهارتا را اختیارکن.

وامام شافعی رحمةالله علیه درمسندخود ازنوفل ابن معاویة دیملی رضی الله عنه روایت می کند که گفت: درلحظه کی به اسلام مشرف شدم پنج زن داشتم، رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود (اخترمنهن اربعاً ایتهن شئت وفارق الاخری) هرچهاری راکه میخواهی برگزینی ودیگری را جداساز. آری، دین اسلام درحالی جهان را نورافشان ساخت که مردان ده زن یابیش وکم داشتند بدون حدواندازه وبلاقید وشرط . اسلام آمد خطاب به آنها فرمود که درین جا حد واندازه است که نباید مسلمان ازآن زیاده روی کند وآن عبارت ازنکاح گرفتن چهارزن است به شرط عدالت. موضوع ازدواج را آزاد ومطلق العنان نساخته که به ظلم وبی عدالتی منجرشود.

بلکه اندازه ضروری را برایش تعیین نموده ویااختیاری را بی قید وشرط به مردها مربوط نساخته فقط معیارومیزان را تشخیص نموده که اجتماع را ازبی بند وبی باری نجات وبه اخلاق عفیفه انسانی وعدالت فامیلی جاری سازد ودرغیرآن مبا ح نمی باشد. آری: ازآنجای که اسلام نظام انسانی است ونظام واقعی مثبت است درین جامعیار ومیزانی رابکاربرده  که باطبیعت وفطرت انسان موافق، باواقعیت وضروریات دوران های زندگی رنگا رنگ درهرجای ودرهروقت ودرهرحال سازگار است که همانا عدالت است چنانچه خداوند جل جلاله میفرماید.( وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا). سوره نساء آیه 3

ترجمه: (واگرترسیدید که عدل نتوانید کرد درحق دختران یتیمه پس نکاح کنید آنچه خوش آیدشمارا ازسایرزنان دو وسه وچهارپس اگرمیترسیدید که درین صورت نیزعدل نتوانید کرد پس نکاح کنید یک زن را یاکنیزگیرید آنرا که مالک شده دست های شمااین نزدیک تراست به آن که جورنکنید)  مااگرتاریخ بشری را ازآغازپیدایش آنرا ورق بزنیم برای ما ثابت می شود که هیچ مردی درتاریخ گذشته به یک زن اکتفا نه نموده است .بلکه قبیله ها وگروه های که به تمدن آشنائی نداشتند اساس توافق ورضایت مردان، زن حق مشترک وهمه گانی آنها بوده ورئیس فامیل زن بوده است. زیرا غالباً مردمعین دریک فامیل وجود نداشته وباپیش رفت تمدن بشر ضرر اشتراک وهمه گانی آنرا درک کرد به تجرید وتقلیل شماره زن تمایل نشان داد.

اول اختصاصی که به وجودآمده این طور بود که زن های یک قوم وقبیله مخصوص برای مردان همان قبیله بوده است . قبیله وقوم دیگردرآنها شرکت ومداخله نداشته اند تابالآخره به این درجه ترقی کردند که برای یک مرد چند زن اختصاص داشته باشد بدون شماره معین،بلکه حسب توان وقدرت مردبوده ، درین مرحله تاریخ فامیل ها وخانواده ها وارد دورجدیدگردیدند وپدر رئیس فامیل شد وریاست اززنان به مردان انتقال نمود، بالآخره انگلیس ها به این نتیجه رسیدند که هرمرد باید یک زن داشته باشد وباید به اساس این قانون تشکیلات خانوادگی قراریابد واین امرمسلم وطبیعی است ولی هرگاه یک انسان به حوادث طبیعی واجتماعی مبتلاشود ومجبورگردد که برای مصلحت وخیرزنان وملت حسب استعدادطبیعی خود کفالت وسرپرستی چندزن ر ا بنماید.درین صورت برای حل این مشکل چه چاره خواهدسنجیدند؟ آیا انگلیس ها دریک ملت ازملت ها به ازدواج فردی قایل اند ؟ آیا دراروپا درهرصد مردی یکی پیداخواهد شد زنانکرده باشد؟نخیر،بلکه مرد به تقاضای طبیعت وخواهش جنسی خود نمی تواند به یک زن قناعت نماید،زیرا زن درهروقت وزمان آماده رفع خواهشات جنسی مرد وحفظ وبقای نسل آن که هدف مهم آنست آماده نیست درحالیکه آرزوی وخواهش مرد مقید به وقت نه میباشد ولی پذیرفتن زن این خواهش را بطورهمیشه میسر نیست ،زیراخواهش طبیعی زن بعدازپاک شدن ازحیض است اما درحال حیض وگرانی وسنگینی حمل به این کارخواهش ندارد. آری ، دردین اسلام زنا حرام قطعی است ومنافی عقل ومنطق وفطرت واخلاق انسانی وصحت مندی انسان است . معیارفامیلی دراسلام واقعاً درتشکیل جامعه بیان گرمقام انسانیت وحافظ پاکی وعفت آن است وبه مقام والای انسانی وتمدن حقیقی وی سازگاراست ازین رو دین اسلام آنرا به شرایط مناسب جایزورواگردانیده است ، اما درملت های که بیش ازیک زن وجودندارد طبق احصایه بچه های که اززنا پیداشده اند به قدری زیاد است  که تحت ضبط وحساب نمی آیند.

درفرانسه شماره آنها سی درصد ودرمونیخ چهل درصد ودرنمساء پنجاه درصد ودربروکسل به شصت درصدرسیده  این مفاسد وبی بند وباری ها وفحشاء ومنکراتی که آن کشور هارا نگران ساخته ازمنع نکاح بیش ازیک زن به وجود آمده است. زنهای دانشمند وباانصاف اروپایی تعدد ازواج را یک امرحیاتی دانستند هرگاه اروپایی ها دانستند که اصلاح کار های اجتمای ضروری است وتمدن وپیشرفت واقعی به آن ارتباط دارد متوجه تربیه وآموزش زنها گردیده واین تصمیم اثربزرگی را درترقی وپیشرفت شان بجاگذاشته است. ولی تربیه زن بدون درنظرداشت قوانین آموزش اسلامی به مرتبه کمال نمی رسدما مشاهده می نماییم که باتربیه اروپایی ها ماده های فساد دربین آن کشور ها شایع است وبه سبب آن به امراض ساری وتباه کن مبتلا گردیده اند ونویسندگان دانشمند آنها ازعواقب این امراض مردم را برحذرداشتند. ازدانشمندان شان آنانیکه به دین اسلام آشنائی داشتند آرزونمودند که ای کاش تعالیم وتربیتی اسلام دربین ما نافذگردد وبرخی اززنان دانشمند اروپاتعددچند زوج را برای یک مرد پیشنهاد نموده اند. درجریده (لاغوص ویکلی دیکورد) درشماره 20 اپریل سال 1901 به قلم زن نویسنده فاضله چنین نگارش شده : البته دخترهای یله گرد(ولگرد) بی صاحب دربین ما زیادگردیده وکم کسی است علت آن را جستجونماید ومن زن هستم وقتی به حال آن ها می بینم دلم ازغم شان پاره پاره می شود .دراین غم ودرد من اگرچه همه مردم بامن همنواباشند بدون دست به کارشدن به کاریکه این حالت ناپاک را ازبین ببرد دیگرفایده ای ندارد. فاضل دانشمند (تومس) مصدرخیربسیار شده مرض را تشخیص ودوای که ضامن شفای آن باشد بیان نموده وچنین گفته است : دوای این مرض مهلک وساری تعدد ازواج است . به تطبیق آن این بلا ومرض ازبین میرود ودخترهای کوچه گرد صاحب خانه می شوند. واین بلاومرض ساری ازآنجا برخاسته که مردان اروپامجبوراند به یک زن بسندگی کنند. زن فاضله ونویسنده دیگری بنام (مس انی رود) درسال 1901 این طورگفته است: دختران ما اگرخدمت گذار خانه یاخدمت گار باشند ازینکه درکارخانه جات کارکنند برای شان بهتر وفسادشان کمتراست زیرادرکارخانه چنان اورا ناپاک وملوث ساخته ومی سازند که تاابد رونق زنده گی اش ازبین میرود. ای کاش شهرهای ما مانند شهرهای مسلمانان دارای حشمت، پاکدامنی وطهارت می بود .پس ترین خدمت گارآنها به زندگی خوش وعشرت نیکو روزگارش سپری میشود وبه آبروی شان کدم بدی ونقصان پیدانمی شود .آری ، برای مردهای  انگلیس جای بسیارننگ وعاراست که دختران خود را باخلط شدن بامردان نمونه رذایل وخصلت های پست گردانیده اند چراماکوشش نمی کنیم  تاکاری رابرای زنها آماده سازیم که موافق فطرت وطبیعت شان باشد وکارمردان را به مردان بگذاریم خلاصه تعددزنان مخالف دوستی وشفقت وآرامی شان نبوده،بلکه ازبزرگترین نیکبختی شان به شمار می آید برای مسلمان مناسب نیست که بدون ضرورت وبدون اعتماد به وجیبه الهی (عدالت) به آن اقدام نماید ورنه مسبب ظلم وستم برنفس خود وبرزن،اولاد وملت خودمیگردد. دکتور(جنتاف لیون) میگوید نظام تعددزنان وهمسران ، نظام مستقل است که پیش ازاسلام بین شرقی ها موجودبوده ، دربین یهودی ها واهل فارس رواج داشته ودربین طوایف عرب سرایت کرده پیروان قرآن کریم این نظام را به وجود نیاورده وبه توان وقدرت هیچ دینی نیست که مانند این نظام فاضل را ملغی گرداند ، زیرا درعلم تربیه بدن (سیولوجی) ثابت شده است که مطالب مادری زن وزایمان ودیگرامراضش اورا مجبورمی سازد که بیشتر وقت خودرا دورازمرد سپری کند واین مجردی وتنهائی برای مردشرقی ومزاج آنها وهوای شرق محال است که بدون همسربسربرود پس تعدد ازواج ازمهمترین ضروریات به شمار می آید . ازینکه نظام تعددزوجات موضوع مهم دردین مقدس اسلام بوده وازجمله ضروریات دینی به حساب می آید وبحث های که درین موضوع صورت گرفته بیشتر به زبان های غیرفارسی می باشند لازم دیدم تا بحث رساله خویش  را تحت عنوان (حکم تعددزوجات، فلسفه وحکمت آن درپرتو شریعت وقانون) بنویسم ومطالبی که مرتبط به این بحث اند درپنج فصل ذیل تقسیم بندی گردیده اند : فصل اول  نگاهی تاریخی به تعددزوجات که مشتمل به سه مطلب میباشد ، مطلب اول: نصوص قرآن کریم راجع به تعددزوجات،مطلب دوم: احادیث نبوی صلی الله علیه وسلم راجع به تعددزوجات مطلب سوم: سلف امت وتعددزوجات،  فصل دوم تعددزوجات دراسلام  که شامل سه مبحث می باشد مبحث اول موقف اسلام دربرابر تعددزوجات که شامل سه مطلب می باشد مطلب اول نصوص قرآن کریم راجع به تعددزوجات ،مطلب دوم احادیث نبوی صلی الله علیه وسلم راجع به تعددزوجات مطلب سوم سلف امت وتعددزوجات .مبحث دوم حکمت وفلسفه تعددزوجات که شامل سه مطلب می باشد:

مطلب اول؛ تعدد زوجات درمیان ملت ها،ریشه های تاریخی تعددزوجات، اعترافات دانشمندان درباره چندهمسری، عوامل اجتماعی تعددزوجات می باشد .مطلب دوم شامل مصالح فردی تعددزوجات می باشد .مطلب سوم شامل مصالح اجتماعی تعددزوجات می باشد.مبحث سوم شرایط تعددزوجات دراسلام که دارای دومطلب می باشد، مطلب اول شامل محدودیت ها،داشتن توانائی پرداخت نفقه،رعایت عدالت میان همسران، عدالت درتهیه وتدارک نفقه ومسکن ،عدالت دررفتارومعاشرت، عدالت درشب گزاری وعدالت درحقوق زناشوهری ورابطه قلبی می باشد.مطلب دوم شامل شرایط غیرشرعی تعددزوجات می باشد.فصل سوم شبهاتی وارده پیرامون تعددزوجات ومشکلات آن، وراه بیرون رفت ازآنها، که شامل یک مبحث بوده که این مبحث دارای مطالب پنج گانه می باشد.مطلب اول راجع به اشکال وپاسخ به آنها، مطلب دوم شهباتی وارده پیرامون تعددزوجات پیامبرصلی الله علیه وسلم وپاسخ به آنها، مطلب سوم فلسفه وحکمت تعددزوجات پیغمبرصلی الله علیه وسلم ،مطلب چهارم مشکلات تعددزوجات واسباب آن ،مطلب پنجم اضرار نه پذیرفتن تعددزوجات . 

فصل چهارم تعددزوجات درقوانین وضعی بشر  که شامل دومبحث بوده ، مبحث اول دارای دو مطلب می باشد مطلب اول تعددزوجات درقواین وضعی کشورهای اسلامی ، مطلب دوم تعددزوجات درقوانین وضعی افغانستان می باشد. مبحث دوم دارای دومطلب می باشد؛ مطلب اول تعددزوجات دراروپا مطلب دوم تعددزوجات درقوانین افریقائی .

فصل پنجم آراء ونظریات فقهاء ودانشمندان اسلام درموردتعددزوجات؛ که دارای دومبحث بوده که مبحث اول آن دارای دومطلب می باشد مطلب اول شامل شروط وقیودتعددزوجات، مطلب دوم شامل حکمت رخصت تعددزوجات تامرزچهارزن میباشد.مبحث دوم شامل چهارمطلب می باشد مطلب اول شامل تعددزوجات تنها درحالت ضرورت ، خلاصه سخن شیخ محمدعبده می باشد،مطلب دوم شامل منع تعددزوجات بطورمطلق وخلاصه دیدگاه واستدال گرده دوم می باشد ، مطلب سوم دربرگیرنده جوازتعددزوجات بطورمقید می باشد، مطلب چهارم دربرگیرنده دلایل گروه سوم ،بررسی وبازبینی آرای گروه اول ،نقدنظریه شیخ محمدعبده ،بازبینی دلایل گروه دوم ، ترجح رای برتر،خاتمه ،فواید ازدواج، خلاصه مطالب ونتیجه وپیشنهادات می باشد.ودراخیرفهرست آیات شریفه واحادیث صحیحه  پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم فهرست اعلام وفهرست مصادرومراجع ومطالب تحریریافته است.

 

ومن الله التوفیق



[1]   بروایت امام ترمذی شماره حدیث (1128)

[2] ابن ماجه شماره حدیث 1952         

خلاصه تیزس: مشاهده
کل تیزس: مشاهده