اسباب نصرت الهی و موانع آن در پرتو قرآن کریم

چکیده

الحمد الله رب العالمین و الصلاة و السلام علی من لا نبی بعده و علی آله و صحبه 

و بعد:

مبارزه میان حق و باطل در همه زمان ها موجود بوده و هست  ولی همیشه ستمگران با استفاده از حیله های شیطانی با بکار بردن زور و زر در مقابل حق قرار گرفتند و با ظلم و استکبار صدای اهل حق را  خواستند خاموش نمایند.

ولی اهل حق حسب داعیه بر حق شان که همانا گسترش و اقامه عدل است با اتکا مواعید الهی از جمله

(و کان حقا علینا نصر المومنین)¹ و این که ارشاد میدارد ( انا لننصر رسولنا و الذین ءامنو فی الحیوة الدنیا و یوم یقوم الاشهد)² به مقابله برخاسته و این شعار الهی را زمزمه کرده ( وما نصر الا من عند الله) ³ بیرق حق و عدالت را برافراشتند.

از نصوص قرآنی واضح دانسته میشود که نصرت و یاری الله متعال با مومنان به صورت های مختلف جلوه میکند پس میتوان گفت که در عموم نصرت الهی همیشه با مومنان بوده و با شیوه های سه گانه شکل خواهد گرفت.

1-        سوره روم (۴۷)

2-        سوره غافر(۵۱)

3-        آلعمران (۱۲۶)

1.      نصرت استحقاقی:

عبارت از نصرت است که مومن از نطر صفات مادی، معنوی و سلوکی توام با بکار گیری ابزار مادی حسب پلان منظم با دشمن مقابله نماید که در این صورت در میدان نبرد کامیابی را از آن خود خواهد کرد ( و کان حق علینا نصر المومنین)¹.

2.     نصرت تفضیلی:

همانا نصرت الهی است که رب العالمین جهت نجات بشریت از ظلم و کفر اسباب سقوط کفار را در داخل آنها مساعد میکند. بشکلی که کفار و معاندین اسلام ظلم و بی عدالتی را بالای همه  انسان ها از نظر مادی و معنوی رواج داده که در نتیجه جامعه  از درون پاشیده وانسانیت در پرتگاه سقوط قرار  میگیرد که داستان سوره مبارکه روم نمونه واضح آن است:

( الم(۱)غلبت الروم(۲)في أدنى الأرض وهم من بعد غلبهم سيغلبون(۳)في بضع سنين ۗ لله الأمر من قبل ومن بعد ۚ ويومئذ يفرح المؤمنون(۴)بنصر الله ۚ ينصر من يشاء ۖ وهو العزيز الرحيم(۵) ).²

ظلم و بی عدالتی حکام  فارس و روم زمینه تغییر فکر و عقیده را در داخل مردم مساعد گردانید که در نتیجه آن به قبول اسلام گردن نهاده و گسترش دین اسلام شکل گرفت.

1-        سوره روم(۴۷)

2-        سوره روم(۱ـ۵)

3.      نصرت ابدائی:

همانا پیروزی مسلمانان در عین شکست است. زیرا ظلم بی حد و حصر دشمنان اسلام بالای اهل حق و عدالت وجدان خفته عام مردم را  به نه گفتن  در برابر ظلم بیدار نمود و زمینهٔ انقلاب و تغییر جدید را در میان شان زنده کرده و در پهلوی مظلومین راه حق را گرفتند که نمونه آنرا در سوره مبارکه بروج میخوانیم: (والسماء ذات البروج(۱)واليوم الموعود(۲)وشاهد ومشهود(۳)قتل أصحاب الأخدود(۴)النار ذات الوقود(۵)إذ هم عليها قعود(۶)وهم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود(۷)وما نقموا منهم إلا أن يؤمنوا بالله العزيز الحميد(۸)الذي له ملك السماوات والأرض ۚ والله على كل شيء شهيد(۹))¹

 بخش عمده این بحث در حقیقت پاسخ به این سوال است که چرا با وجود وعده های الهی بر نصرت و یاری مومنان حتمیت آن حسب وعده های الهی چرا ما در زندگی خود نصرت و کامیابی را مشاهده نمیکنیم و محروم آن نصرت میباشیم.