ولایت زن در فقه اسلامی

چکیده

موضوع ولایت زن در فقه اسلامی که شامل تمامی انواع ولایات و رهبری های سیاسی است یک موضوع چالش بر انگیز در کشور های اسلامی بوده و این سوال را مطرح میسازد که اگر فرد منتخب برای ریاست علیای کشور زن باشد و یا افراد منتخب به مجلس پارلمان از زنان و مردان تشکیل شده باشد ، آیا تفاوت معنا دار در فعالیت ها و تصمیم گیری های آنان ایجاد میشود ؟ و یا آیا در کنترول و رهبری نمودن زنان در تناسب با رهبری مردان تفاوتی وجود خواهد داشت ؟

در چندین دهه شاهد آن هستیم که علایق زنان در جوامع مختلف نسبت به انتخاب شدن در ریاست جمهوری ، اشتراک در مجالس پارلمانی و سایر مشارکت های سیاسی شدت گرفته و همواره تلاش بر این دارند تا سه شاخص عمده و بنیادین را توسعه و گسترش دهند که توسط آن بتوان زنان را حمایت بیشتر نموده و راه را برای آنها بر مشارکت های سیاسی آنان باز کنند . این شاخص های عمده و اساسی همانا به رسمیت شناختن زنان به عنوان یک گروه اجتماعی ، پذیرش نا برابری قدرت میان زنان و مردان ، و سیاست گذاری برای توانمند سازی و افزایش حضور شهروندان زن در عرصه های مختلف میباشند  .

هرچند که شریعت اسلامی کدام مانعی را سد راه زنان در مشارکت های سیاسی آنان ایجاد ننموده است ؛ لیکن گاهی بنابر نیاز ها و ضروریات جوامع قبلی حکمی از سوی شارع حکیم و یا هم از علمای شریعت اسلامی صادر گردیده است که با پدید آمدن تغییرات چشمگیر ،‌ و با در نظر داشت نیاز ها و مصالح جامعه در هر زمان و مکان امکان تغیر حکم و مجال اجتهاد بیشتر وجود داشته است . در این رساله نیز تلاش بر این شده است که تفاوت ها در مورد حکم ولایت زن در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی در عصر و زمان معاصر تا عصور گذشته واضح شود و راهکار هایی برای مشارکت زنان در عرصه فعالیت های سیاسی شان بوجود آید .

واژه های کلیدی :

رهبری های سیاسی زنان ، ریاست علیای کشور ، انتخاب به مجلس پارلمان ، مصالح جامعه .